توجه:سایت دنیای ادبیات هیچ گونه تبلیغات آزاردهنده ای(با انواع و اقسام بنرها) ندارد .

شاعران ایرانی

بهترین اشعار اکبر اکسیر

اینجا بصورت کاملا مختصر و مفید به بهترین اشعار اکبر اکسیر می پردازیم.اکبر اکسیر شاعر، آموزگار بازنشسته زبان و ادبیات فارسی، گرافیست، طنزپرداز معاصر ایرانی و صاحب نظریه شعر فرانو است.

بهترین اشعار اکبر اکسیر

شعر کارنامه از اکبر اکسیر

در پیاده روی 47 شعری خواندم ملیحه خندید
گفتم بالاخره بله یا خیر؟گفت :خیراست انشاالله!
بعد دراتاق 57 شعری خواندند باران گرفت وصیغه جاری شد
همان شب شعری خواندیم تخت سرفه کرد ,عرفان سروده شد
بعدها در اتاق 62شعر تازه ای خواندیم تخت عطسه کرد وایثاربه چاپ رسید
برای نان به مدرسه رفتم باباشلنگ آب تعارف کرد کلاس به سکسکه افتاد
بعد آقای مدیر شعری خواندند ومن 30سال پیرشدم
حالا در اتاق 81 نشسته ام آخرین حکم کارگزینی را می خوانم
ملیحه میخندد ایثار به افتخار من تست میزند وعرفان
رفته است در پیاده رو شعر بخواند تا من بعدا پدربزرگ شوم!


شعر گوساله از اکبر اکسیر

بهزیستی نوشته بود:

شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد.

شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد

پدر یک گاو خرید

و من بزرگ شدم.

اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

جز معلم عزیز ریاضی ام

که همیشه می گفت:

گوساله ، بتمرگ!!


شعر آفساید از اکبر اکسیر

از فردوسي تا فردوسي پور چند گل عقبيم ؟

گلسرخي شاعر بود

آنقدر كف زديم تا اعدام شد

گل آقا طنز مي نوشت

آنقدر سوت زديم تا دق كرد

تماشاگران عزيز ! نه كف بزنيد نه سوت

اگر كارتون دوست داريد

لطفا كانال خود را عوض كنيد

من يكي شنا بلد نيستم

هر چند طرفدار تيم ملوانم !

در سایت دنیای ادبیات به مجموعه ای از آثار شاعران ایرانی و خارجی دسترسی خواهید داشت

شعر کمیسیون از اکبر اکسیر

برادرم مشاور املاك است

من مشاور افلاك

او زمين ها را متر مي كند

من آسمان ها را

من از ساختن بيت خوشحال مي شوم

او از فروختن بيت

او چندين دفتر دارد ، من چندين كتاب

او هر روز بزرگ مي شود من هر روز كوچك

با تمام اين ها نمي دانم چرا اهل محل

به من مي گويند اكبر ، به او مي گويند اصغر


شعر مبارک از اکبر اکسیر

نزديك عيد بود و خانه تكاني

پدر بزرگ عصباني و محكم

از قاب پوسيده مي نگريست

پچ پچي در گرفت

مادر گفت : اين عكس را عوض كنيد

پدر گفت : نه قاب عكس را عوض كنيد

مادر بزرگ دندان هايش را جا به جا كرد و گفت :

اشلاً كطوره پدر بژرگ را عوض كنيد


شعر کافی نت اکبر اکسیر

رایانه تا رسید

مادر به اینترنت پیوست

پدر به رحمت ایزدی …

و شام ما

             در بشقاب پشت بام کپک زد!

میل داشتی به آدرس من ایمیل بزن:

WWW.W.C!


شعر همدردی از اکبر اکسیر

بینوایان با جلد گالینگور زرکوب

شیک و پیک               چاق و چله

به قیمت

           خرج یک ماه بینوایان

                                     به بازار آمد

تا دختر عالیجناب ایکس

               در ویلای اختصاصی شمال فصل فصل بخواند

و به گیس کوزت های جهان

                                      قاه قاه

                                              گریه کند!


شعر این بچه های پیر از اکبر اکسیر

مادربزرگ هر جمعه مویش را دم اسبی می کند

دندان مصنوعی اش را در می آورد، کفش اسکیت

می پوشد

و به یاد خیانت های کوچک پدربزرگ

در پارک دانشجو تک چرخ می زند!

پدربزرگ مدام ترانه ی «ابروکمون» را می خواند

و نمی داند مادربزرگ هم تاتو کرده ست

او قول شرف داده

سکه های قدیمی، شمشیر قجری و افتخارات پدری

را بفروشد

تا دماغ دلمه ای مادربزرگ فندقی شود!

پدربزرگ تازگی ها بلا شده زیر ابرویش را

                            بر می دارد.

                                           پینک فلوید گوش می دهد

            پیراهن چسبان love می پوشد

                                                          ژل می زند

             کافی نت می رود و ساعت ها چت می کند!

این بچه های پیر واقعا خوشمزه اند

                               وقت خواب، هر دو عینک جوشکاری می زنند!!


شعر کنسرت سنتی از اکبر اکسیر

من بچه بودم از سیاست چیزی نمی دانستم

یک روز مردی با کیف کوچکی آمد

زن های همسایه نیز آمدند

مادر گریه کرد

پدر خندید

و من بی جهت عزیز شدم

بستنی ، فرفره ، خروس قندی ، قول خرید سه چرخه ی روسی …

چه روز باشکوهی بود !

کاش ، تیغ دلاک و جیغ مرا

فقط کم داشت !


شعر هیدروفیل از اکبر اکسیر

ون گوگ یک گوش کم داشت

                             اما می شنید

بتهوون هر دو گوش را داشت

                          اما نمی شنید

-گوشی خدمتتون !

راستی , مهدوی کیا گوش چپ بود یا گوش راست ؟

ای کاش

سردبیر … ون گوگ بود !


شعر در بهشت زهرا اکبر اکسیر

50 سال می شود که مامای پیر

مرا از بهشت رانده است

اما هنوزم که هنوز است آدم نشده ام

اگر آدم بودم که گول شامپو سیب را نمی خوردم

حالا به جهنم !

بوتیک محله ,

برگ انجیری سایز مادر بزرگ ندارد

اینجا , دزدان گردنه را لخت می کنند !!!!

برخی از کتابهای اکبر اکسیر

مجموعیه شعر ” درسوگ سپیداران” / 1361 / امیرکبیر(شامل شعرهای قبل از اینقلاب / اینقلاب و جنگ) -“بفرمائید بنشینید صندلی عزیز” سال 1382 / نشر نیم نگاه تئران – چاپ گزیده غزلیات میزا محمد رحیم طایر آستارایی با نام (طایر خیال) / 1384 / نشر گیلکان رشت – “زنبورهای عسل دیابت گرفته اند” / 1385 / ابتکار نو برگزیده کتاب سال طنز از سوی حوزه هنری دفتر و ایته از نامزدان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش شعر86 / آماده تجدید چاپ – “پسته لال – سکوت دندان شکن است” / آماده چاپ / انتشارات مروارید – آماده سازی گزیده شعرهای فرانویی با نام “کانگوروها همه جا ایستاده” – برنده مسابقه نقد سومین جشنواره انتخاب رسانه و خبرنگاران سال 83 – انتشار مجموعه « شعرهای گاوی» مشترک با ابوالقاسم تقوایی/ انتشارات نیماژ –

شعر خواهش اکبر اکسیر

شیر مادر , بوی ادکلن می داد

دست پدر بوی عرق

( گفتم بچه ام , نمی فهمم )

نان , بوی نفت می داد

زندگی , بوی گند

( گفتم جوانم نمی فهمم )

حالا که بازنشسته شده ام

هر چیز , بوی هر چیزی می دهد , بدهد

فقط پارک , بوی گورستان

و شانه تخم مرغ , بوی کتاب ندهد !


شعری زیبا از اکبر اکسیر

صفر را بستند

که ما به بیرون زنگ نزنیم !

از شما چه پنهان ….

ما از درون زنگ زدیم !


بهترین اشعار اکبر اکسیر

کشتار گاه ، فرهنگ سرا شد

گوسفندان ، شاعر

و سلاخ‌های بازنشسته ، منتقد

همه جا بوی گوسفند میدهد

وای …

موریانه‌ها به آخر شاهنامه رسیده‌اند !!


شعر جاذبه اکبر اکسیر

نیروی جاذبه

شاعران را سر به زیر کرده است

بر خلاف منجم ها که هنوز سر به هوایند

تمام سیب ها افتاده اند

و نیوتن ، پشت وانت

سیب زمینی می فروشد

آهای ، آقای تلسکوپ !

گشتم نبود ، نگرد نیست !


شعر طنز از اکبر اکسیر

عید که می آید

مورچه ها می آیند و شیرینی ها را می برند

بهار، از زیر طبقه همکف سرک می کشد

و درست کنار پنجره دستشویی گل می دهد

ملیحه خانه می تکاند

و اشیای قدیمی یک به یک

پشت وانت پرت می شوند

عید که می آید

این خاطرات من است که حراج شود!

5/5 - (1 امتیاز)

دنیای ادبیات

دنیای ادبیات دریچه ای ست رو به شعر و فرهنگ و ادب ایران و جهان. برای آشنایی با آثار مکتوب و غیر مکتوب نویسندگان و شاعران، همراه دنیای ادبیات باشید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا