30 مورد از بهترین اقتباس های سینمایی
ما تعدادی از فیلمهای مورد علاقه خود را بر اساس کتاب جمعآوری کردهایم که هم میزان اقتباس فیلم از منبع اصلی خود و هم موفقیت کلی آن به عنوان یک اثر مستقل را در نظر میگیرد. . لیست ما از بهترین اقتباسهای سینمایی را بخوانید
کشتن مرغ مقلد (1962)
اقتباس سال 1962 از رمان کلاسیک هارپر لی و برنده جایزه پولیتزر، بر کار شخصیت های ماهرانه ای که لی در کتاب خلق می کند تمرکز دارد. فیلم با زنده کردن آتیکوس فینچ، پیشاهنگ و بو رادلی و پیروی از ساختار داستانی آرام رمان، دو عنصر قوی کتاب را به فیلمی تبدیل میکند که هنوز از آن سیر نمیشویم.
پدرخوانده (1972، 1974)
رمان ماریو پوزو یک تریلر جذاب و تاریک است که مجذوب، وحشتناک و سرگرم کننده است. دو فیلم اول که فرانسیس فورد کاپولا از این رمان اقتباس کرد، داستان کثیف را به موفقیتهای اپرا ارتقا میدهد که برخی آن را دو تا از بهترین فیلمهای ساخته شده میدانند. هر دو فیلم برنده اسکار بهترین فیلم (قسمت دوم که اولین دنباله آن است) و بهترین فیلمنامه اقتباسی شدند.
زنان کوچک (2019)
علیرغم حضور شگفتانگیز او در نامزدی اسکار امسال، شکی وجود ندارد که گرتا گرویگ با اقتباس از رمان کلاسیک لوئیزا می آلکات (به دنبال اسپویلها!) کار قابل توجهی انجام داد. گرویگ با تصور اینکه جو در واقع نویسنده رمان زنان کوچک است، پیچش ساده ای به داستان اضافه می کند. این داستان را به داستانی در مورد اشتیاق خلاقانه و موفقیت تبدیل می کند و در یک حرکت باعث می شود یک کلاسیک احساس تازگی کند بدون اینکه به ماهیت اصلی آن خیانت کند.
رنگ بنفش (1985)
استیون اسپیلبرگ اقتباسی فوقالعاده از رمان آلیس واکر خلق کرد که هم از نظر طرح و هم از نظر شخصیت، بسیار به رمان وفادار است. این یک دستاورد واقعی است زیرا اسپیلبرگ برای انتقال بیشتر محتوای عاطفی از طریق بازی بازیگرانش به بازیگرانش متکی است، در حالی که در رمان ما از افکار و احساسات درونی سلی آگاه هستیم. بازیهای فوقالعاده بازیگران این فیلم را تبدیل به یک فیلم دیدنی کرده است.
جادوگر شهر اوز (1939)
دلیل اینکه اقتباس «جادوگر شهر اوز» در سال 1939 همچنان بخش قدرتمندی از آگاهی مشترک سینمایی ما است، نسبتاً به منبع منبع وفادار است، به این دلیل است که چگونه تخیل ال. فرانک باوم را زنده می کند. به راحتی می توان فراموش کرد، هشت دهه بعد، چقدر این فیلم برای تماشاگران آن زمان باورنکردنی به نظر می رسید. غرق در رنگ، فیلم دارای لقمه های بصری است که در هر اینچ از هر فریم قرار گرفته است. شما می توانید فیلم را ده ها بار تماشا کنید و همچنان شاهد شکوفایی های جدید باشید. این رویکرد بصری غنی، لحن دلپذیر و دلپذیر رمان را میخکوب می کند.
باقیمانده روز (1993)
رمان کازوئو ایشی گورو یک مطالعه شخصیتی زیبا است که از دیدگاه پیشخدمت انگلیسی استیونز روایت میشود، و در حالی که اقتباس جیمز آیوری با ساختار بنیادی مطابقت دارد، یک قدم به عقب نیز برمیگردد. این رمان کاملاً ریشه در دیدگاه استیونز دارد، در حالی که فیلم تمام شخصیتها را در طول یکسان نگه میدارد و در نتیجه دید جامعتری از جهان استیونز به دست میدهد. پایان فیلم مسلماً تراژیکتر و کمتر امیدوارکنندهتر از رمان است، اما با فضای محدود و تقریباً سردی که عاج با زحمت میسازد، مطابقت دارد.
حس و حساسیت (1995)
فیلمنامه اقتباسی اما تامپسون در سال 1995 از رمان جین آستن، به کارگردانی آنگ لی، بسیاری از شخصیتها را به روشهای ظریف اما مؤثر تغییر میدهد تا با حفظ پویایی و تنشهای کتاب اصلی، آنها را برای احساسات مدرن جذابتر کند. نتیجه یک اسکار برای تامپسون برای بهترین فیلمنامه اقتباسی و فیلمی بود که یکی از بهترین نسخه های مدرن رمان باقی مانده است.
فارست گامپ (1994)
فارست گامپ برنده شش جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، شد و از برخی جهات همچنان یک فیلم تفرقهانگیز باقی میماند – یا آن را جذاب و سرشار از خرد میدانید، یا … نه. چیزی که نمی توان بحث کرد این است که این فیلمی است که از منابع قوی استفاده کرده و یک داستان بصری جاه طلبانه و خلاقانه از آن خلق کرده است. رمان وینستون گروم تاریکتر و از نظر اخلاقی پیچیدهتر از شخصیت سادهای است که تام هنکس به تصویر میکشد، اما از بین بردن این پیچیدگی به نفع یک تور گسترده در قرن بیستم، کلید قدرت و جذابیت این فیلم است.
دکتر ژیواگو (1965)
اقتباس دیوید لین در سال 1965 از معروف ترین رمان بوریس پاسترناک بسیار به طرح رمان وفادار است و وقایع را به سبکی بصری نفس گیر به تصویر می کشد. Lean روی داستان عشق و جنبه شاعر رویایی شخصیت ژیواگو تمرکز میکند و نتیجه آن فیلمی است که آنقدر زیبا و روان است که میتوانید با صدای خاموش از آن لذت ببرید – شاهکاری که چند فیلم میتوانند آن را مدیریت کنند.
عروس پرنسس (1987)
غیرقابل تصورترین دستاورد عروس پرنسس این است که به نوعی رمان سنگین ویلیام گلدمن را به فیلمی تقلیل می دهد که تقریباً به معنای واقعی کلمه فقط قسمت های خوب آن است. این تا حدودی با این واقعیت توضیح داده می شود که گلدمن، یک فیلمنامه نویس باتجربه، رمان خود را اقتباس کرد و به وضوح می دانست که دارد چه می کند. نتیجه نهایی یک داستان سرگرمکننده مضحک از عشق واقعی و ماجراجویی بالا است که در عین سادهسازی داستان برای فیلم، کاملاً به رمان وفادار است.
فیگورهای پنهان (2016)
Hidden Figures داستان واقعی ریاضیدانان و کامپیوترهای تحت اللفظی کاترین جانسون، دوروتی وان و مری جکسون را روایت می کند که روی برنامه فضایی ایالات متحده کار می کردند. اقتباس سینمایی از آثار مارگوت لی شتترلی فوقالعاده است، و نور لازم را بر مبارزات زنان سیاهپوست برای همسانی فکری میتاباند، در حالی که داستانی صمیمیتر و هیجانانگیز از پیروزی بر ناملایمات را میسازد.
فهرست شیندلر (1993)
اقتباس استیون اسپیلبرگ از کتاب توماس کنیلی یکی از احساسی ترین آثار سینمایی است که تاکنون ساخته شده است. این فیلم با قدرت یکی از فجیعترین رویدادهای تاریخ را به تصویر میکشد و یادآوری میکند که بشریت تا چه حد قادر به غرق شدن است – و تکههایی از خوبیهایی که با این وجود میتوانند زنده بمانند. اسپیلبرگ زمان بندی کتاب را دوباره تنظیم کرد و بی رحمانه مطالب را قطع کرد، اما وحشت داستان را تشدید کرد، معامله ای که هولوکاست را به عنوان موجی از وحشت و نسل کشی که به آرامی در حال افزایش است، در سیاه و سفید شوم و ناامیدکننده نشان می دهد.
هری پاتر (2002-2011)
مجموعه فیلم های هری پاتر دارای چهار کارگردان و دو فیلمنامه نویس معتبر است و با وجود هشت فیلم طولانی، مجبور به تدوین J.K. داستان رولینگ تا حدودی پایین آمده است. اما فیلمها هم به طرح و هم به شکلگیری شخصیت که نبوغ واقعی رولینگ است، کاملاً وفادار هستند و همان تکامل را از یک داستان بچهگانه به داستان تاریکتر و از لحاظ اخلاقی پیچیدهتر دنبال میکنند که در کتابهای بعدی پیدا میکنید. آنها اقتباسهای ایدهآلی برای طرفدارانی هستند که چیزی جز دیدن چیزهای باورنکردنی که در موردشان خواندهاند نمیخواهند.
انتظارات بزرگ (1946)
ترجمه چارلز دیکنز به صفحه نمایش همیشه یک چالش است. کتابهای او طولانی هستند، حاوی تعداد زیادی هستند و اغلب ساختاری سریالی دارند. اما تولید سال 1946 دیوید لین از انتظارات بزرگ، حتی سالها بعد، هنوز هم بسیار مورد توجه است. فیلمنامه لین موفق می شود به نوعی داستان و شخصیت ها را بدون از دست دادن چیزی در دو ساعت سریع متراکم کند. بیش از هفت دهه بعد، فیلم مدرن و در عین حال به کتاب وفادار است.
ارباب حلقه ها (2001-2003)
سه گانه فیلم های پیتر جکسون به J.R.R بسیار وفادار است. رمانهای فانتزی حماسی کلاسیک تالکین به معنای وسیع – جکسون داستان را بسیار ساده کرد، اما تعداد کمی از مردم از نداشتن تام بامبدیل کافی در آنجا شکایت کردند. کاری که جکسون با کمک CGI پیشگامانه انجام داد، به تصویر کشیدن مشهورترین جهان فانتزی بود که تا به حال به روشی واقعی و باورپذیر تصور می شد بدون از دست دادن قلب تپنده امید، قهرمانی و ناامیدی در هسته آن.
رستگاری در شاوشنک (1994)
اقتباس فرانک دارابونت در سال 1994 از رمان استیون کینگ، ریتا هایورث و رستگاری در شاوشنک، یک فیلم کلاسیک مدرن سینما است، فیلمی سرشار از نمادگرایی که میتوان آن را به شیوههای مختلف تفسیر کرد. به منبع خود وفادار نیست؛ خود کینگ فکر نمیکرد که داستان بتواند یک فیلم بلند باشد، اما دارابونت بدون از دست دادن روح داستان، طرح و برخی از شخصیتها را گسترش داد. نتیجه نهایی فیلمی است که نشان میدهد چگونه فرآیند مشترک ساخت یک فیلم گاهی اوقات میتواند به چیزی بیشتر از مجموع اجزای آن منجر شود.
هیچ کشوری برای پیرمردها (2007)
کورمک مک کارتی یکی از بزرگترین رمان نویسان ما است و هیچ کشوری برای پیرمردها در واقع یکی از قابل دسترس ترین آثار اوست که مضامین خوبی، بدی و این احتمال وجود دارد که آنها تمایزات بی معنی باشند. برادران کوئن به رمان بسیار وفادار هستند – در واقع آنقدر وفادار هستند که حتماً باید ابتدا کتاب را بخوانید. در غیر این صورت هر جمله قبل از اینکه بتوانید جمله خود را بسازید، تصویری از فیلم را تداعی می کند. که در واقع، با توجه به زیبایی ترکیب بندی آن تصاویر، چندان بد نیست.
باشگاه مبارزه (1999)
اقتباس دیوید فینچر از رمان چاک پالانیوک با توجه به تفاوت آن به طرز قابل توجهی وفادار است – یعنی کم و بیش همه چیز را در رمان حفظ می کند اما ساختار سنتی تری را بر آن تحمیل می کند. رمان پالانیوک یک فریاد اولیه از خشم و ناامیدی است، در حالی که فیلم نقدی دقیق تر از فرهنگ مصرف گرایی مدرن و مفهوم مردانگی است، اما تصمیم فینچر برای اضافه کردن صداپیشگی صدای راوی را در فیلمی ترسیم می کند که به صورت بصری کابوس را به تصویر می کشد.
اکنون نگاه نکن (1973)
یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای ترسناک قرن بیستم، «اکنون نگاه نکن»، نمونهای عالی از قدرت کارگردانی اشتباه و تدوین است. این داستان کاملاً به داستان کوتاه دافنه دو موریه وفادار است، اما آن را گسترش میدهد و بر مضامینی تأکید میکند که در اصل کمتر آشکار هستند. نتیجه نهایی، فیلمی قابل توجه است که داستانی در مورد غم و اندوه و چگونگی تحریف آن در زندگی ما و تبدیل آن به شوکری است که مدت ها پس از اتمام فیلم با شما می ماند.
M*A*S*H (1970)
رمان MASH اثر ریچارد هوکر مجموعهای از مجموعهای از جمله چندین کتاب دنبالهدار، یک سریال تلویزیونی افسانهای، و اقتباس فوقالعاده رابرت آلتمن در سال 1970 را راهاندازی کرد که باعث شد رینگ لاردنر جونیور اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کند. این کتاب مجموعهای از داستانهای (خندهدار) است. آلتمن و لاردنر توانستند تقریباً همه آنها را در بر گیرند و در عین حال ساختار داستانی رسمی تری را تحمیل کردند. نتیجه نهایی یک کلاسیک ضدفرهنگی است که آلتمن را در جریان اصلی شناخت قرار داد.
پل بر روی رودخانه کوای (1957)
رمان پیر بول در سال 1952 در فیلمی به کارگردانی دیوید لین در سال 1957 اقتباس شد که برنده بهترین فیلم در اسکار آن سال شد. فیلم نسبتاً وفادار است، یک شخصیت را طوری تنظیم میکند که به ستاره آمریکایی ویلیام هولدن اجازه میدهد ظاهر شود و لحظه رستگاری را به شخصیت دیگری میدهد که در کتاب نیست – اما چیزی که لین به میز آورده است محدوده است، یک مفهوم بصری که داستان را میسازد. وحشیگری و شکنجه را به داستان قهرمانانه روح انسان تبدیل کرد. مطمئن شوید که نسخه بدون کراپ را تماشا میکنید، زیرا Lean جزئیات زیادی را در لبههای هر فریم قرار میدهد.
جن گیر (1973)
ویلیام پیتر بلاتی رمان خود را برای فیلم ترسناک کلاسیک به کارگردانی ویلیام فریدکین اقتباس کرد و نتیجه فیلمی است که کتاب را تنها به این معنا بهبود می بخشد که برخی از وحشیانه ترین مطالب را به زندگی پر جنب و جوش و وحشتناک می آورد. اتکای فیلم به جلوههای عملی و مهار وقایع ماوراء طبیعی، آن را به یک تجربه تماشایی آزاردهنده تبدیل میکند که امروز مانند سال 1973 نمادین باقی مانده است.
اتاق (2015)
اما دونوگهو پیش از انتشار فیلمنامه اقتباسی از رمانش را نوشت زیرا مطمئن بود که این داستان مورد توجه فیلمسازان قرار خواهد گرفت. نتیجه یک اقتباس فشرده و بسیار وفادار است که با بازی بری لارسون و جیکوب ترمبلی به چیزی عالی تبدیل شده است. تصمیم کارگردان لنی آبراهامسون برای استفاده از یک مجموعه واحد برای اتاق، و اجتناب از هرگونه شات از بیرون فضا تا بعد از فرار، با لحن کلاستروفوبیک – و وحشتناک – رمان مطابقت داشت.
پرواز بر فراز آشیانه فاخته (1975)
اقتباس میلوش فورمن در سال 1975 از رمان کن کیسی نمونه ای از فیلمی است که به شدت به منبع خود بی وفایی است اما به عظمتی جداگانه دست می یابد. فیلم تمرکز را از رئیس ساکت و غولپیکر – راوی و دیدگاه اصلی رمان – به مک مورفی غیرقابل پیشبینی با بازی جک نیکلسون تغییر میدهد. همچنین مک مورفی را بیشتر از اینکه یک جنایتکار خشن و غیراخلاقی رمان به یک شوخی تبدیل کند. با وجود این دستکاری، این فیلم برنده پنج جایزه مهم اسکار (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی) شد و تقریباً به اندازه رمان تأثیرگذار است.
روانی (1960)
اقتباس سینمایی آلفرد هیچکاک در سال 1960 با رمان سال 1959 رابرت بلوخ بسیار متفاوت است. هیچکاک شخصیت کوچکی را از رمان به نام ماریون کرین انتخاب کرد و داستان او را به یکی از بزرگترین مکگافینهای تاریخ سینما تبدیل کرد، در حالی که شخصیت نورمن بیتس را به چیزی ترسناکتر و خطرناکتر از نسخه الکلی و میانسال در رمان تبدیل کرد. کتاب. هم رمان بلوخ و هم اقتباس هیچکاک عالی هستند، اما این فیلمی است که همه به یاد دارند.
سکوت بره ها (1991)
اقتباس جاناتان دم از بیشتر جنبه ها به رمان توماس هریس نزدیک است، اما دو ضمیمه مهم دارد: جودی فاستر و آنتونی هاپکینز. بازیهای این دو بازیگر آنقدر خوب، خاطرهانگیز و آنقدر قانعکننده هستند که یک تریلر پرپیچ و خم را به ستونی دائمی از فرهنگ پاپ تبدیل کردند – تنها کاری که باید انجام دهید این است که نام «کلاریس» را با عطفهای نمادین هاپکینز به زبان بیاورید. و همه می دانند که به چه چیزی اشاره می کنید.
متروپلیس (1927)
رابطه بین فیلم متروپلیس و رمان متروپلیس (هردو نوشته تئا فون هاربو، که در آن زمان با کارگردان فیلم، فریتز لانگ ازدواج کرد) غیرعادی است، زیرا هاربو رمان را کم و بیش به عنوان تبلیغ برای فیلم نوشته است. هاربو و لانگ برخی از مطالب موجود در رمان را برش داده اند که آن را بیشتر علمی فانتزی می کند تا علمی تخیلی – اما مهمتر از آن، سبک بصری و طراحی خیره کننده و هنوز هم چشمگیر فیلم به قدری قدرتمند است که بسیاری از مردم امروز حتی از آن استفاده نمی کنند. آگاه است که یک رمان وجود دارد.
صبحانه در تیفانی (1961)
اقتباس نمادین رمان تاریک تر و وحشیانه تر ترومن کاپوتی یک سنگ محک فرهنگی باقی مانده است. داستان کاپوتی درباره زنی که تلاش می کند از خرابه های زندگی خود زرق و برق بسازد، تاثیرگذار، غم انگیز و در نهایت زیبا است. این فیلم تراژدی، فحشا، و ته مایه های عجیب و غریب را کاهش می دهد و با نت های عاشقانه ای نشاط آور پایان می یابد – و با این حال هر کدام قدرتمند، به یاد ماندنی و به نوعی نابغه هستند.
روانی آمریکایی (2000)
رمان وحشیانه و وحشتناک برت ایستون الیس، طنزی گزنده درباره طمع و بی مهری بی حد و حصری است که بخش هایی از کشور را در دهه 1980 در بر گرفت. فیلم بسیاری از مضامین مشابه را بررسی میکند، اما عنصری از طنز سیاه را به آن اضافه میکند که پوچ بودن همه شخصیتهایش را به خانه میآورد. هم رمان و هم فیلم مخاطبان خود را قطبی کرده اند، اما نمی توان قدرت آنها را انکار کرد
جکی براون (1997)، بر اساس رام پانچ اثر المور لئونارد
سومین فیلم کوئنتین تارانتینو، فیلم رام پانچ عالی المور لئونارد را می گیرد و آن را به یک فیلم حیله گر و ظریف تبدیل می کند. تارانتینو یک تغییر محسوس ایجاد کرد – کاراکتر اصلی را سیاه کرد – اما در غیر این صورت در اقتباس خود بسیار وفادار است، و نتیجه فیلمی است که پس از Pulp Fiction ضعیف به نظر می رسید اما به عنوان یک کلاسیک مدرن ارزیابی شده است که زندگی حرفه ای رابرت را احیا کرد. فورستر و پم گریر افسانه ای.