داستان کوتاه

خلاصه رمان زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند از “ارنست همینگوی”

معرفی خلاصه رمان زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند

خلاصه رمان زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند (For Whom the Bell Tolls) در سال ۱۹۴۰ منتشر شد و خیلی زود به یکی از مهم‌ترین آثار ارنست همینگوی تبدیل شد. داستان در خلال جنگ داخلی اسپانیا روایت می‌شود؛ جنگی میان جمهوری‌خواهان (چپ‌گراها و آزادی‌خواهان) و ملی‌گرایان (به رهبری ژنرال فرانکو). همینگوی خودش در این دوران خبرنگار جنگی بود و بسیاری از فضاها و صحنه‌های رمان را از دل تجربه‌ی مستقیمش نوشت.

عنوان کتاب برگرفته از نوشته‌ی شاعر انگلیسی جان دان است: هیچ انسانی جزیره نیست… زنگ مرگ هر کس برای همه ما به صدا در می‌آید. همین استعاره، جانِ رمان است: اینکه سرنوشت انسان‌ها به هم گره خورده و مرگ یک نفر، مرگِ بخشی از همه است.

خلاصه رمان زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند

۱. مأموریت رابرت جردن

قهرمان داستان، رابرت جردن، یک جوان آمریکایی است که به‌عنوان متخصص مواد منفجره به نیروهای جمهوری‌خواه اسپانیا پیوسته. مأموریت او مشخص است: باید پلی را در کوهستان منفجر کند تا جلوی حرکت نیروهای فاشیست گرفته شود. این مأموریت خطرناک است و از همان ابتدا سایه‌ی مرگ روی داستان حس می‌شود.

۲. آشنایی با گروه چریکی

جردن به گروهی از چریک‌های اسپانیایی می‌پیوندد که مخفیانه در کوه‌ها زندگی می‌کنند. این گروه کوچک، ترکیبی از شخصیت‌های متفاوت است:

ماریا: دختر جوانی که خانواده‌اش توسط فاشیست‌ها نابود شده. او زخم‌خورده و خاموش است، اما حضورش در داستان به‌تدریج روشنایی و عشق می‌آورد.

پابلو: رهبر گروه، مردی خشن که با گذشت زمان ایمانش به مبارزه را از دست داده و بیشتر به فکر زنده‌ماندن است.

پیلار: همسر پابلو، زنی قوی، واقع‌گرا و بی‌پروا که برعکس شوهرش هنوز به انقلاب و جنگ باور دارد. او در عمل ستون اصلی گروه است.

۳. عشق میان جنگ – ماریا

در همان گروه، جردن با دختری جوان به نام ماریا آشنا می‌شود. او قربانی جنگ است؛ گذشته‌ای تلخ و زخم‌خورده دارد. میان این دو خیلی زود عشقی عمیق شکل می‌گیرد؛ عشقی که در دل خشونت و خون، معنای زندگی تازه‌ای به جردن می‌بخشد. رابطه‌ی آنها یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین خطوط داستان است.

خلاصه رمان آدم‌خواران اثر ژان تولی

۴. تردیدها و خیانت‌ها

مأموریت انفجار پل به‌آسانی پیش نمی‌رود. پابلو بارها مخالفت می‌کند، چون می‌ترسد کل گروه نابود شود. او حتی یک‌بار نقشه‌ها و مواد منفجره را می‌دزدد تا مانع عملیات شود. اینجا، نبردی درونی در گروه شکل می‌گیرد: آیا باید مأموریت را فدای زنده ماندن کرد یا تا آخر جنگید؟
پیلار در برابر پابلو می‌ایستد، و بقیه چریک‌ها نیز بین این دو تقسیم می‌شوند. این تنش‌ها به رمان عمق روانی می‌دهد و نشان می‌دهد جنگ تنها در جبهه نیست، بلکه در دل و ذهن انسان‌ها هم جریان دارد.

۵. اجرای مأموریت

روز عملیات می‌رسد. جردن با کمک گروه، پل را منفجر می‌کند. صحنه‌ها پر از هیجان و جزئیات نظامی‌اند: باروت، سیم‌ها، انفجار، و صدای سقوط پل.
اما مأموریت بهای سنگینی دارد: بسیاری از چریک‌ها کشته می‌شوند و نیروهای فاشیست به سرعت واکنش نشان می‌دهند. در این بخش، ریتم رمان تند می‌شود و خواننده به قلب جنگ کشیده می‌شود.

۶. پایان – انتظار مرگ

در جریان عقب‌نشینی، جردن به‌شدت زخمی می‌شود و دیگر توان حرکت ندارد. دوستانش ناچار می‌شوند او را پشت سر بگذارند. او در کوه می‌ماند، اسلحه‌اش را آماده می‌کند و تصمیم می‌گیرد آخرین لحظه‌های زندگی‌اش را صرف متوقف کردن دشمن کند.
رمان با تصویری خاموش اما قدرتمند پایان می‌یابد: مردی که در آستانه مرگ، با آرامش و آگاهی، به مقاومت ادامه می‌دهد.

خلاصه رمان سرخ و سیاه (استاندال)


پیشنهاد آثار دیگر همینگوی

اگر از خلاصه رمان زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند خوشت آمد، پیشنهاد می‌کنم این کتاب‌های دیگر همینگوی را هم بخونی:

  • وداع با اسلحه (A Farewell to Arms): داستان عاشقانه‌ای در دل جنگ جهانی اول.
  • پیرمرد و دریا (The Old Man and the Sea): شاهکار کوتاه همینگوی درباره مبارزه‌ی یک ماهیگیر با طبیعت.
  • خورشید همچنان می‌دمد (The Sun Also Rises): روایتی از نسل سرخورده پس از جنگ جهانی اول.

4.9/5 - (8 امتیاز)

دنیای ادبیات

دنیای ادبیات دریچه ای ست رو به شعر و فرهنگ و ادب ایران و جهان. برای آشنایی با آثار مکتوب و غیر مکتوب نویسندگان و شاعران، همراه دنیای ادبیات باشید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا